كاربردهای درمانی میدانهای مغناطیسی
بهداشت حرفه ای
بهداشت کامل در زندگی فردی و اجتماعی است و عمل به این توصیه های بهداشتی، ضامن سلامت فردی و اجتماعی اوست.

یكی از مكانیزمهایی كه در رابطه با عملكرد میدانهای مغناطیسی مطرح میشود، افزایش جریان خون است. اجزاء فلزی خون میدان مغناطیسی را به سمت خود كشیده و روی جریان خون اثر دارند.كاهش مواد زاید در خون باعث میشود سلولهای قرمز غنی شده از اكسیژن به راحتی حركت كنند و باعث ترمیم و تغذیه شوند. نهایتاً مویرگها به اندازه اولیه برمیگردند و فشار از روی پایانه عصبی برداشته میشود.
عبور امواج مغناطیسی از بافتها و القاء جریانات ثانویه باعث ایجاد گرما میوشد كه این گرما تأثیر زیادی در كاهش درد در عضلات متورم و مفاصل دارد. حركت هموگلوبین در عروق خونی تسریع مییابد و مقدار كلسیم و كلسترول خون كاهش مییابد. سایر مواد ناخواسته چسبیده به لبه داخلی عروق كه باعث افزایش فشار خون میشوند، كاهش مییابد. پاكسازی جریان خون افزیاش یافته و فعالیت قلب راحت تر میشود و درد كاهش یافته یا از بین میرود.
مروری بر مطالعات انجام شده در مورد تحریكات مغناطیسی وجود آثار مثبت غیرحرارتی تحریكات مغناطیسی بر بافتهای بدن را تأیید كرده و بسیاری از این آثار به واسطه مطالعات كلینیكی تأیید شده است. از جمله بازسازی عصب، التیام زخم و بافت پیوندی، دیابت ایسكمی میوكارد و مغز از جمله این موارد هستند.
امروزه مطالعات انجام شده در مورد استفاده از تحریك كننده مغناطیسی مغز (Transcranial magnetic stimulation) (شكل ۱) در درمان بیماریهای نوروسایكولوژیك نشان میدهد كه تحریكات مغناطیسی به عنوان وسیله تحقیقاتی و درمانی برای این بیماریها به كار گرفته شده است. وقتی این تحریك به صورت تحقیقاتی و تشخیصی به كار میرود، وسیله ای مناسب برای بررسی تحریكپذیری كورتكس، ارتباطات كورتیكال، پلاستی سیتی فلز، فعالیتهای شناختی و وضعیت بیماری است. عده ای نیز از تحریكات مغناطیسی برای درمان بیماری استفاده كردهاند و مخصوصاً این تحریكات در مورد افسردگی به كار گرفته شده است. ولی در تفسیر نتایج به دست آمده هنوز مشكلاتی وجود دارد. در مجموع میتوان گفت این تحریكات وسیله مناسبی برای تحقیقات نوروسایكولوژی بوده و توان تبدیل شدن به یك وسیله درمانی را نیز دارند. از جمله كاربردهای درمانی این میدانها میتوان به موارد ذیل اشاره كرد:
بیماری پاركینسون
تحریكات مغناطیسی مغز (TMS) با فركانس ۲/۰ هرتز، ۶ بار در طی ۲ هفته در ۱۲ بیمار دچار پاركینسون ایدیوپاتیك اعمال شد. در این آزمایش مشخص شد كه تحریك لوب پس سری تأثیر بر علائم كلینیكی افراد دچار پاركینسون ندارد ولی تحریك لوب فرونتال باعث شد علائم كلینیك فرد بهبود یابد.

تحریكات مغناطیسی با فركانس ۵ هرتز و شدت ۹۰% آستانه حركتی در بیماران پاركینسونی با استفاده از آزمونهای كینریولوژیك و تواناییهای حركتی بیمار قبل و ۲۴ ساعت بعد از تحریك مغناطیسی نشان میدهد كه علائم كلینیكی در سمت دیگر بهبود قابل توجهی داشته اما آزمونهای كنیریولوژیك افزایش سرعت حركت را نشان ندادند. دست خط بعضی از بیماران نیز بهبود پیدا كرد. نتایج این مطالعه مؤید نتایج مطالعات قبلی است و نشان میدهد كه با تحریكات مغناطیسی، علائم این بیماران حداقل به طور موقتی بهبود مییابد.
در تحریكات مكرر در بیماران پاركینسونی، علائم و وضعیت بیماران توسط تست های استاندارد فعالیت بیماران پاركینسونی اندازه گیری شد. این بیماران قبل و ۲ ماه بعد از اعمال تحریكات مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحریكات مغناطیسی ۶۰ بار در هر جلسه و به مدت ۲۰ بار در روی لوبهای فرونتال طرفین اعمال شد. گروه دریافت كننده تحریكات مغناطیسی به طور قابل ملاحظه ای نسبت به گروه كنترل در تستهای كلینیكی بهبود نشان دادند. از طرفی اثر تحریكات مكرر بر روی كورتكس پری فرونتال مغز برای بررسی آزاد شدن دو پامین نشان میدهد كه دوپامین در حركت، یادگیری، انگیزه و در بیماریهایی مانند پاركینسون نقش مهمی دارد. كورتكس پری فرونتال نقش مهمی در تنظیم ترشح این ماده دارد. بررسی میزان آزاد شدن این ماده در اثر تحریك مغناطیسی نشان میدهد كه تحریكات مكرر مغناطیسی كورتكس پری فرونتال باعث آزاد شدن دوپامین در هسته كودیت همان طرف میشود. تحقیق دیگری در ۱۰ بیمار مبتلا به پاركینسون كه دارو دریافت نمیكردند و تحت درمان مغناطیسی با فركانس Hz ۵ در ناحیه كورتكس اولیه حركتی قرار گرفتند نشان میدهد كه یك ساعت پس از پایان تحریك در عملكرد درست مشاهده شد كه نشان میدهد تحریك مغناطیسی موضعی این ناحیه بتواند آثار درمانی برای بیماران پاركینسونی داشتهباشد.
اثر تحریكات در بهبودی علائم پاركینسون در مطالعات دیگری نشان داده شده است. رابطه بین دوز تحریكات و شدت علائم بررسی شد. ۴۹ بیمار در چهار گروه قرار گرفتند و هر ی ك۳۰ تحریك یك یا دو بار در روز دریافت میكردند كه در هر گروه شدت تحریكات متفاوت بود. بیماران تا سه ماه بعد مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد كه بیشترین بهبود در هایپوكینزی در شدت T ۵۷/۰ صورت گرفت. گروههای مختلف میزان بهبود مختلفی نشان دادند و مشخص شد طولانی بودن اثر درمان با تحریك مغناطیسی میتواند آن را به وسیله درمانی مناسب جهت كاهش عوارض پاركینسون تبدیل نماید.
حس بویایی در بیماران پاركینسونی به طور شایعی دچار اختلال میشود كه علت آن میتواند به مسیرهای دپامنیرژیك هسته بویایی مربوط باشد. تحریك مغناطیسی VHZ باعث بهبودی حس بویایی این افراد میشود كه نشان دهنده وابسته بودن به ترشح دوپامین و فعال شدن گیرنده ها به فركانس تحریك است.
پدیده یخ زدن در بیماران پاركینسونی باعث اشكال در حركت و راه رفتن شده و منجر به افتادن میشود. در تحقیقات انجام شده نشان داده شده است كه تحریك مغناطیسی با شدت پیكوتسلا به صورت هفتگی فركانس یخ زدن را در این به میزان افراد ۵۰ درصد كاهش داده و فركانس زمین خوردن ۸۰ تا ۹۰ درصد كم میشود. این بهبود تا ۶ ماه پس از تحریكات باقی میماند. همچنین علائم دیگری از فلج پیشرونده سوپر انوكلئار نیز كنترل شده كه نشان دهنده مؤثر بودن تحریكات مغناطیسی در درمان این اختلال است.
مطالعات انجام شده در بیمار دچار پاركینسون كه دچار مشكل اختلال در صحبت كردن بوده و تحت درمان با تحریكات مغناطیسی قرار گرفته نشان میدهد كه در این بیمار اختلال تا حد بسیار زیادی كاهش یافته. این تحریكات به مدت ۴ سال به طور منظم هر هفته انجام شده و شدت تحریك در حد پیكوتسلا بوده است. در مواردی كه نظم تحریكات به هم میخورد مشكل بیمار نیز مجدداً بروز میكرده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد كه تحریكات مغناطیسی میتواند مشكل صحبت كردن این بیماران را تا حد زیادی حل كند.
بیماری MS
آزمایشات انجام شده در بیماران مبتلا به MS (Multiple Sclerosis) كه دچار آسیب عصب بینایی سمت راست و تاری دید و مشكلات دیگری در بینایی شده بودند، پس از ۲ جلسه دریافت تحریك مغناطیسی با شدت ۵/۷ پیكوتسلا به مدت ۲۰ دقیقه به صورت ترانس كراینال تغییر زیادی در بینایی فرد به وجود آمد. طوری كه زمان تأخیر پتانسیلهای برانگیخته بینایی به حد طبیعی بازگشت و بینایی فرد بهبود پیدا كرد. به نظر میرسد علت این امر میتواند بازسازی میلین باشد و بیشتر احتمال میرود كارآیی نوروترانسفرهای شبكه و مسیرهای مركزی بهبود یافته باشند.
همچنین تحریك مغناطیسی سردر بیماران دچار MS كه مشكل اختلال انجام Dual-task مثل راه رفتن و حرف زدن دارند، نشان میدهد كه پس از دو جلسه دریافت تحریك مغناطیسی كه هر جلسه ۴۵ دقیقه طول میكشید با شدت تحریك ۵/۷ پیكوتسلا باعث بهبود بیماران شده، به طوری كه مشكل صحبت كردن در حین حركت برطرف شده و به علاوه تعداد كلماتی كه میتوانستند بیان كنند، پنج برابر افزایش یافت.
ضایعات نخاعی
استفاده از تحریكات مغناطیسی مغز و ثبت پتانسیلهای برانگیخته از عضلات پاراورتبرال سطح ضایع نخاعی توراسیك را به طور دقیق مشخص میكند. در ضایعات نخاع كمری و گردنی، با بررسی عضلات اندامها این كار به راحتی قابل انجام است، اما در مورد نخاع توراسیك این طور نیست. در مطالعهای كه بر روی افراد دچار ضایعه نخاعی بین مهره های T۴ تا T۷ قرار گرفته بودند، معلوم شد به علت عصب گیریهای چندگانه این عضلات سطح ضایع را نمیتون با این روش به دقت تعیین كرد. در عین حال استفاده از این تحریكات میتواند در عضلا تتنفسی بیماران دچار ضایعات نخاعی میتواند باعث بهبود عملكرد عضلات بازدم و بهبود فعالیت ریه ها شود. این روش برای بازآموزی بازدم مناسب است. برای این كار از كویلهای مختلفی برای تحریك استفاده میشود.
همچنین با تحریكات مغناطیسی میتوان به طور مؤثری مثانه، روده و عضلات تنفسی بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی را تحریك كرد. مشكل این بیماران عدم امكان تحریك یك بافت بدون تحریك شدن بافتهای مجاور است. به این منظور پارامترهای مختلفی كه در پراكنده شدن تحریك تأثیر میگذارند تغییر داده شده این پارامترها عبارتند از شكل كویل، قطر كویل و تعداد دورهای موجود در یك حلقه از كویل. این مطالعات نشان میدهد كه كویلهای با قطر زیاد، عمق و قدرت تحریك بیشتری نسبت به كویلهای با تعداد دورهای زیاد دارند. پارامترهای ارائه شده در این مطالعه میتواند به ساخت كویلهای برای تحریك فانكشنال مغناطیسی كمك نماید.
تحریك مغناطیسی فانكشنال برای انقباض مثانه و تخلیه آن در ۲۲ فرد دچار ضایعه نخاعی نشان میدهد كه تحریك اعصاب ساكرال در ناحیه سوپراپوبیك میتواند به عمل تخلیه مثانه در این بیماران كمك نماید.
مطالعات انجام شده روی بیماران دچار ضایعه نخاعی نشان میدهد كه با استفاده از تحریك مغناطیسی ناحیه كورتكس به مدت ۱۰ تا ۳۰ میلیثانیه قبل از برانگیختن رفلكس H میتوان مسیرهای سالم مانده نخاع را در زمانی كه هیچگونه حركت فانكشنال وجود ندارد، مشخص كرد.
میگرن
آثار تحریك مغناطیسی با فركانس Hz ۱ بر روی كورتكس پس سری افراد دچار میگرن و افراد نرمال نشان میدهد كه افراد دچار میگرون دارای تحریك پذیری زیادتری در كورتكس پسسری هستند. مطالعه ۱۵ بیمار دچار میگرن و ۱۵ بیمار دچار میگرن و ۱۵ فرد سالم نشان میدهد كه تحریك مغناطیی Hz ۱ باعث مهار كورتكس پس سری در افراد سالم میشود، ولی میتواند كورتكس پسسری افراد دچار میگرن را مهار نماید. در تحقیقات دیگری آستانه ایجاد فسفون ناشی از تحریك مغناطیسی در بیماران مبتلا به میگرن و همچنین سردرد برانگیخته شده از طریق تحریكات بینایی مورد بررسی قرار گرفت. تحریكات به كورتكس پسسری و از طریق پوست سر اعمال شد. شدت تحریك كمكم افزوده شد تا فسفون به وجود آید. تحریكات بینایی نیز به فرد اعمال شد و در صورت بروز سردرد نتایج ثبت میگردید. نتایج نشان داد كه تعداد بسیار بیشتری از افراد دچار میگرن دارای فسفون میشوند و سردرد ناشی از تحریك بینایی نیز رابطه نزدیكی با ایجاد فسفون دارد و تحریكپذیری زیاد كورتكس بینایی فرد را مستعد ابتلا به سردرد مینماید.
صرع
تحریك مغناطیسی با فركانس Hz۱ به مدت ۱۵ هفته و دو بار در روز در بیماران صرعی نشان میدهد كه تحریكات مغناطیسی میزان تشنج را كاهش میدهند. پیگیری نتایج پس از ۸ هفته نشان میدهد كه این تغییرات مختصر و كوتاه مدت هستد.
همچنین كاهش تشنجات در بیماران صرعی با استفاده از تحریك مغناطیسی میتواند ناشی از تأثیر بر غدة پینهآل باشد.
در كنار مطالعات انجام شده از تحریكات مغناطیسی (rTMS) میتوان جهت كاهش درد ناشی از سكته تالاموسی یانروپاتی عصب تری ژمینال استفاده كرد، این كاهش درد معمولاً به طور موقتی است یا به عنوان یك ابزار تشخیصی برای پی بردن به اختلالات تیم حركتی در سكههای ایسكمیك حتی در زمانی كه علائم كلینیكی وجود نداشته باشد، است.
رشد استخوان
كاربرد میدانهای مغناطیسی ضعیف و تغییر با زمان در كنترل انتخابی عملكرد سلول بعد مهیج و جدیدی در بیولوژی و پزشكی است. در طی دو قرن گذشته اختللات عضلانی و اسكلتی به طور موفقیت آمیزی درمان شده اند و حدنود ۴/۱ میلیون بیمار با شكستگی مزمن استخوانی در دنیا با این روش غیرتهاجمی، بدون ریسك، راحت و كم هزینه درمان شدهاند. بسیاری از پاسخها در سطح سلولی و غیرسلولی مشخص شده و این امكان برای تغییر و تصحیح فرآیندهای پاتولوژیك به وسیله میدانهای پالسی مغناطیسی پیدا شده است.
در بررسی اثرات تابشهای طولانی مدت میدانهای مغناطیسی پالسی روی میزان استئوپروز نشان داده شده است كه این میدانها میتوانند از كاهش محتوای استخوانی جلوگیری كنند به طوری كه افزایش میزان جریان خون مغز میتواند منجر به افزایش حجم استخوانی و افزایش فعالیتهای تكثیر سلولهای استخوانی شود.
تأثیر داروی هیدروكورتیزون و امواج میكرویو با شدت كم برروی بافت استخوان موش صحرایی نشان میدهد كه با اندازه گیری دانسیته استخوان و سرعت امواج ماوراء صوت در استخوان ران نشان داده شده است كه امواج با شدت كم باعث تجدید بافت استخوان میشود و تابش امواج طی یك مدت طولانی همراه، كاربرد هیدروكورتیزون میتواند فاكتور مناسبی در ترمیم بافت استخوان باشد.
میدانهای الكترومغناطیسی پالسی با فركانس ۷۵ هرتز و شدت mT ۶/۱ بر روی ؟؟ هیدروكسی آپاتیت نشان میدهد كه این میدانها باعث تسریع تجمع استخوان در پروتز میشوند. این میدانها همچنین از استئوپروز در موشهای ماده بدون تخمدان جلوگیری میكنند. از طرفی بررسی تأثیر میدانهای پالسی برروی استئوپروز استخوانهای ناحیه زانو در افراد دچار ضایعه نخاعی مزمن نشان میدهد كه تراكم مواد معدنی استخوانها (BMD) در هر دو زانو در ابتدای آزمایش ۳، ۶، ۱۲ ماه بعد اندازه گیری نشان میدهد كه تحریكات مغناطیسی میتواند با آثار موضعی وستمیك باعث تأخیر پوكی استخوان شود. دستگاه مورد استفاده در این تحقیق Bone growth simulator مدل ۳۰۰۵ بوده است.
استئورادیو نكروز همراه با شكستگی پاتولوژیك و استئوپیت از مواردی است كه درمان آن مشكل است. استفاده از تحریكات مغناطیسی ممكن است بتواند راه جدیدی برای درمان این ضایعه فراهم كند. تحقیقی كه بر روی خانم ۶۲ ساله مبتلا به ضایعات نامبرده در استخوان فیدیل بود، ۶ سال پس از رادیوتراپی و برداشتن قسمتی از فك و لثه به علت سرطان، تحت درمان با تحریكات الكرومغناطیسی قرار گرفت و پس از ۹ ماه استفاده از این روش استئونكروز و استئومیلیت بیمار درمان شد. آزمایشات انجام شده روی بیمارانی كه تحت جراحی و الگوی استئوتومیتیبیا قرار گرفته بودند نشان میدهد كه تحریك مغناطیسی درصد بیشتری از بیماران دارای بهبود كامل بوده و تحریك مغناطیسی اثر مثبتی در بهبود استئوتومیتیبیا را به همراه دارد.
در ۲۲ شكستگی در ۲۰ بیمار كه دچار عدم جوش خوردگی استخوان بودند، و ۱۷ مورد به گرافت استخوانی و تحریك الكتریكی پاسخ نداده بودند، تحت تحریكات مغناطیسی قرار گرفتند. ۱۷ مورد از موارد عدم جوش خوردگی پس از ۵/۲۲ هفته درمان با تحریكات مغناطیسی بهبود یافتند و جوش خوردگی استخوانها اتفاق افتاد. این روش برای درمان عدم جوش خوردگی روشی دارای مزیت است.
ترمیم زخم
مطالعات انجام شده بر روی بازسازی بافت نرم در اثر تحریك مغناطیسی نشان میدهد كه بازسازی استخوان، تسریع در التیام شكستگیهای تازه، تأخیر و عدم جوشخوردگی استخوانها، پیوند استخوان و نكروز استخوان به دفعات مورد مطالعه قرار گرفته است و اخیراً بازسازی غضروف و بافتهای نرم مورد توجه قرار گرفته است. آزمایشات نشان داده اند كه تحریكات مغناطیسی باعث تسریع سنتز ماتریس خارج سلولی میشود و التیام بافتهای نرم آسیب دیده اتفاق میافتد. البته پیدا كردن پارامترهای ویژه تحریك برای هر نوع ضایعه مورد بحث است. در بررسی ترمیم زخم میتون از روشهای پلانتیری سطح زخم، تنسیومتری، جریانسنجی داپلر لیزر و ازمایشهای بافت شناسی به عنوان روشهای ارزیابی سرعت تریم زخم استفاده كرد.
در ۳۰ بیمار ضایعه نخاعی كه دچار زخم فشاری درجات ۲ و ۳ شده بودند به مدت ۱۲ هفته و یا بیشتر تحت تحریكات مغناطیسی به مدت ۳۰ دقیقه در روز قرار گرفته بودند. در گروه دارای زخم درجه ۲ سرعت بهبود زخم نسبت به گروه كنترل بسیاربیشتر بود. در گروه دارای زخم درجه ۳ سرعت بهبود بیش از گروكنترل بود ولی به علت كم بودن حجم نمونه نتیجهگیری قطعی در این مورد مشكل است.
بررسی تأثیر تحریك مغناطیسی با فركانس بالا (EHF) بر روی زخم دوازده روده با اثر درمان های دارویی رایج مقایسه شد. در این مطالعه دو نوع درمان مورد بررسی قرار گرفت. درمان با تحریك مغناطیسی همراه داروهای فاموتیرین و نورفلكوسنین نتایج نشان داده كه تحریك مغناطیسی اثر مطلوبی بربسیاری از فعالیتهای معده و بهبود وضعیت بیمار دارد. این اثرها با استفاده از دارو تقویت میشوند. اما دارو پاسخ طولانی مدت بیمار به تحریكات مغناطیسی را كاهش میدهد.
در تحقیقی دیگر اثرات میدانهای الكترومغناطیسی امواج رادیویی برروی زخمهای بافت نرم موش بررسی شده و نشان داده شده است كه این میدانها در فركانس مدوله شده میتوانند سرعت ترمیم زخم را با تغییر فعالیت سلولهای دخیل در گرانولاسیون فیبروزی بافت بهبود بخشد.
همچنین تحریك مغناطیسی در درمان زخمهای پوستی دارای غشاء عروقی به كار برده شده است. ۴۴ بیمار در این آزمایش شركت كردند و دو گروه پلامبو و تحریك قرار گرفتند. تحریك مغناطیسی به مدت ۹۰ روز ادامه یافت و افراد گروه تحریك به میزان معنیداری بهبود حاصل كردند. این بهبود پس از خاتمه تحریكات نیز ادامه داشت. عود زخمها در ۲۵% گروه تحریك و ۵ درصد گروه پلاسبو اتفاق افتاد، لذا نمیتوان نتیجه گرفت تحریكات مغناطیسی در مدت درمان و پس از آن دارای تأثیر است.
اثر میدان PEMF (۵۰ هرتز، مثلثی، و شدت mT۸) بر روی سرعت ترمیم زخم پوست موش صحرایی مطالعه شد و سرعت انقباض زخم به عنوان روش ارزیابی ترمیم زخم مورد استفاده قرار گرفته است. تحقیقات تأثیر مثبت و معنیدار میدان در سرعت ترمیم زخم نشان داده شده است. همچنین با بررسی میكروسكوپیك مدت تسریع ترمیم را افزایش رگزایی، بازسازی و بلوغ كلاژنها را نشان میدهد.
مطالعات تأثیر میدان پالسی را بر روی ترمیم زخم مزمن پای انسان بررسی كردهاند تحریك روزی ۳ ساعت و به مدت ۸ هفته انجام شده است. به منظور ارزیابی بهبود زخم، اندازه گیری سطح و عمق زخم و همچنین شدت درد مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج اختلاف معنی داری در سرعت ترمیم زخم بین دو گروه تجربی و كنترل نشان داده شده است.
در مطالعهای دوسویه كور برروی ۲۲ مریض با زخمهای مزمن با استفاده از میدان مغناطیسی با شدت mT۵/۲ و فركانس ۷۵ هرتز و عرض پالس ms۳/۱ به مدت ۳ ماه روزانه ۴ ساعت برروی زخمهای گروه تجربی اعمال شده است. در این مطالعه تأثیر مثبت تحریك میدان الكترومغناطیسی در سرعت ترمیم زخم گزارش شده است و به دلیل عدم تغییر پارامترهای همودینامیك و بیوشیمیایی، تأثر ستمیك میدان الكترومغناطیس در فرایند ترمیم زخم را مردود و علت بهبودی را افزایش سرعت تكثیر فیبروپلاست و افزایش بكه عروقی اعلام نموده اند.
در كشور ما نیز تأثیر میدانهای مغناطیسی با فركانس ۲۰ هرتز و شدت mT۴ بر سرعت بهبودی زخم نشان داده شده است. سرعت بهبودی زخم در حیوانات، مقاومت زخم در برابر كشش در گروه وابسته به مرفین كه در معض EIF با شدت ذكر شده بودند، نسبت به گروه كنترل وابسته به مرفین افزایش معنی داری نشان میدهد.
اثر میدانهای الكترومغناطیسی با شدت ۰۲/۸ گوس را بر روی زخمهای وریدی و شریانی ساق پا مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است كه این میدانها در دو هفته اول باعث درمان ۶۹ درصد از زخمها میشوند و كمتر از ۵۰ درصد از این زخمها پس از ۴ ماه درمان میشوند. همچنین در آزمایشات قبلی انجام شده در شرایط vitro نشان داده شده كه میدانهای EIF با تأثیر بر سلولهای تك هستهای خون از طریق كانالهای كلسیمی میتواند منجر به فعال كردن آبشار سیگنالی و تغییر الگوهای تكثیر سلولی میشوند.
سرطان
یكی دیگر از جنبه های درمانی میدانهای مغناطیسی در كاهش رشد تومورهای سرطانی است. به عنوان مثال در تعدادی از تحقیقات نشان داده شده است كه رشد تومورهای كاشته شده در موش به طور مشخصی با تابش میدانهای مغناطیسی پالسی كاهش یافته و در مواردی این میدانها در سلولهای سرطانی باعث افزایش رادیكالهای آزاد و نهایتاً شكستن DNA و مرگ سلول میشود.
با استفاده از روش غیرتهاجمی میدانهای الكترومغناطیس با فركانس ۵۰ هرتز و شدت ۱۰ و ۵۵ میلی تسلا همراه با عوامل فوتواكسیداسیون میتوان رشد سلولهای سرطانی از نوع ۵۶۲-K و ۹۳۷-U را كاهش داده، همچنین این تركیب به همراه هیپرترمیا و هیپراسیدیته میتواند نسبت كشندگی را افزایش دهد.
اثر میدانهای REMF (۲۵ هرتز و ۵/۱ میلیتسلا) را روی داروهای ضد توموری در سلولهای ادنوكارسینومای انسانی بررسی شده و نتایج نشان میدهد كه میدانهای مغناطیسی پالسی میتواند روی عوامل سیتوكولیك در سلولهای HCA اثر بگذارد، به طوری كه اگر این میدانها به طور همزمان با دارو به كار روند اثرات آنها افزایش مییابد. در این رابطه نوع دارو و مقدار آن فركانس و مدت اعمال میدان از پارامترهای مهم است.
همچنین اثرات ضد فشار خون میدانهای مغناطیسی ساكن گزارش شده است. این میدانها قادر هستند كه اثرات ایجاد شده به وسیله نوراپی نفرین را كاهش دهند.
از طرفی همان گونه كه رگ سازی به وسیله هورمون رشد و ژنتراپی قابل انجام است، روش جدیدی برای ایجاد رگ در بافتهای دچار ایسكمی با استفاده از تحریك مغناطیسی وجود دارد كه البته برای فهم اساس مولكولی آن مطالعات بیشتری باید صورت بگیرد.





تاریخ: دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:كاربردهای درمانی میدانهای مغناطیسی,
ارسال توسط علیرضا مرادی , عشق خدائی
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی