بهداشت حرفه ای
بهداشت کامل در زندگی فردی و اجتماعی است و عمل به این توصیه های بهداشتی، ضامن سلامت فردی و اجتماعی اوست.
نوشته شده در تاريخ ۲۹ مرداد ۱۳۹۱ توسط فاطمه | نظرات (0)

من بجاي اينكه بگم زندگي سه قسمته: گذشته، حال و آينده، ميگم زندگي دو تيكه است: گذشته و نگذشته!

به نظر من اين تقسيم بندي براي زندگي خيلي قشنگتره.

 

اين دو تيكه ي زندگي، خيلي تفاوتها با هم دارند.

تيكه ي اول : هر چي بوده، چه خوب و چه بد، ديگه رفته و تموم شده. چيزهايي كه ازش مونده، فقط يه سري خاطرات خوب و بده. گذشته فقط همينه: يا خاطرات شيرين گذشته يادمون مياد و با يادآوري گذشته، خوشحال ميشيم، يا به خاطرات بد گذشته فكر ميكنيم و دلمون ميخواد كه گذشته رو فراموش كنيم.

يا اينكه گاهي از گذشته مون درس ميگيريم. همين!

گذشته فقط همينه: خاطرات خوب و بد! نه امكان تغييرش رو داريم، نه ميتونيم براش برنامه ريزي كنيم، نه هيچي!

 

تيكه ي دوم: هنوز نگذشته و تبديل به خاطره نشده. اين خودِ ما هستيم كه تا حدودي ميتونيم انتخاب كنيم كه هر لحظه ي نگذشته مون، تبديل به خاطره ي خوب بشه يا خاطره ي بد!

امكان تغييرش رو داريم، ميتونيم برنامه ريزي اش كنيم، ميتونيم خاطره هاي خوب ازش بسازيم...

 

اگه شرايط بدي داشته باشيم، دو راه جلوي پامون هست:

يا اينكه با افكارمون، با اميدواري مون، كاري ميكنيم كه لحظات بد رو كمي بهتر بگذرونيم تا بدي اوضاعمونو كمتر احساس كنيم.

يا اينكه زانوي غم بغل ميگيريم و غصه ميخوريم و اعصابمونو بيشترخرد مي كنيم.

 

البته هر كدوم اين راهها رو كه انتخاب كنيم، شايد نتونيم اتفاق بدي كه افتاده رو عوض كنيم اما ميتونيم احساس بدي كه از شرايطمون داريم رو بدتر يا بهتر كنيم.

 

وقتي مشكلي برامون پيش مياد، بايد به خودمون يادآوري كنيم كه: اون اتفاق بدي كه نبايد بيفته، افتاد! حالا كه چي؟ بايد دست روي دست بذاريم و فقط بشينيم غصه بخوريم؟

نه! نبايد تسليم بشيم! نبايد فكر كنيم كه آخر دنياست، نبايد منتظر نابوديِ نگذشته مون هم بشينيم! بايد براي بهتر كردن لحظات نگذشته مون بجنگيم!

 

اتفاق بدي كه افتاده، توي قسمت گذشته ي زندگي اتفاق افتاده كه هيچ كاريش نميتونيم بكنيم. ولي خودِ ما كه هنوز داريم نفس مي كشيم و نگذشته ي زندگي هنوز ادامه داره! اينكه صبح از خواب بيدار مي شيم، يعني خدا هنوز هم بهمون اجازه ي زندگي داده!

حداقل ميتونيم با اميدواري و افكار مثبت، بدي ها رو كمتر احساس كنيم و لحظات بهتري براي نگذشته مون بسازيم.

اگه نااميد نشيم و تلاش بكنيم، مي تونيم اون اتفاق بد كه توي زندگيمون افتاده رو بهتر تحمل كنيم يا شايد بتونيم مشكل رو كلا حل كنيم!

 

" زندگي بايد كرد

گاه با يك گل سرخ

گاه با يك دل تنگ

گاه بايد روييد در پس اين باران

گاه بايد خنديد برغم بي پايان

زندگي بايد كرد...  "

 

 

به قول معروف وقتي مشكلي برامون پيش مياد نبايد هي بشينيم بگيم چرا اينجوري شد؟ چرا؟ چرا! بايد به خودمون بگيم چگونه؟ چطور شرايطم رو بهتر كنم؟ چگونه؟

 

به خودمون بگيم چرا؟ يا بگيم چگونه؟ مسئله اين است!

 

تفاوت خوشبختي آدما بخاطر تفاوت رفتارشون در برخورد با اتفاقات خوب و بد زندگيشونه، بعضي از آدما از كوچكترين مشكلاتشون، كوهي از غم و غصه براي خودشون مي سازند. بعضي ها هم خيلي خوب با اتفاقات بد زندگيشون كنار ميان و به مشكلات اجازه نميدن زياد زندگيشونو تحت تاثير قرار بده.

 

خوشبختي اصلا يه چيز تعريف شده نيست. اينجوري نيست كه بگيم اگه فلان شرايط برقرار بشه، ديگه خوشبختي مون تضمينه!

خوشبختي فقط بايد احساس بشه. بعضي ها هستند كه از نظر ديگران، زندگي خيلي خوبي دارند و خوشبختند ولي خودشون احساس خوشبختي نمي كنند! بعضي ها هم هستند كه از نظر ديگران اصلا خوشبخت نيستند اما خودِ اون فرد احساس خوشبختي ميكنه و از زندگيش راضيه. پس خوشبختي رو بايد خودمون احساس كنيم!

 

يادمون باشه كه: هنوز زنده ايم و داريم نفس مي كشيم پس بايد هرچقدر ميتونيم لحظات بهتري براي نگذشته مون بسازيم. با وجود هر مشكلي، هميشه يه چيزي براي لذت بردن وجود داره!

 

من فكر ميكنم كه اين مشكلات نيستند كه آدمو زير دست و پاشون له مي كنند، اين خودِ آدمها هستند كه خودشونو زير دست و پاي مشكلات، له ميكنند.

 

به نظر من نبايد منتظر باشيم كه خوشبخت بشيم و بعدش احساس خوشبختي كنيم. همينكه احساس خوشبختي بكنيم، خود به خود خوشبخت مي شيم!

 

" انسان بدبخت تمام لوازم خوشبخت شدن را در اختيار دارد، به جز اراده ي خوشبختي را!

اگر ما به قدر كافي اراده داشته باشيم، به قدر كافي وسايل هم پيدا خواهيم كرد... "






تاریخ: شنبه 1 مهر 1391برچسب:زندگي دو تكه است!,
ارسال توسط علیرضا مرادی , عشق خدائی
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی